ابزار منو ثابت

ساحل آرامش

سرگرمی ونشاط

اینجا وبلاگ خودتونه خوش اومدین.

ساحل آرامش

      ساحل آرامش

 

فصل 3

صبح فردا قبل از بیرون آمدن از خانه ، جلو در حیاط به صورتی که مامان نفهمد موهای جلوی سرم را به طرزی که به نظر خودم خیلی به صورتم می آمد بیرون دادم.
همانطور که حدس می زدم او را جلوی در منزلشان دیدم. ظاهرا مشغول بستن بند کفشهایش بود ولی می دانستم که منتظرم است. وقتی از کنارش رد شدم چند قدم بعد از من پشت سرم به راه افتاد.
خوشحال شدم که مراقبم است. به هیچ وجه دوست نداشتم از همسایه ها کسی مارا با هم ببیند.
از کوچه خودمان که گذشتیم و قبل از اینکه به کوچه گلناز برسیم فاصله اش را با من کمتر کرد و پرسید:
- می تونم بپرسم اسم قشنگت چیه همسایه؟
ترسیدم. جوابش را ندادم. گلناز را از دور دیدم . به سرعت قدم هایم افزودم و خودم را به او رساندم کامران هم با دیدن گلناز از ما فاصله گرفت. گلناز نگاهی به او سپس به من انداخت.
- این همون پسره است.
سر تکان دادم . گلناز هم با ناراحتی سر تکان داد.


ادامه مطلب
[ یک شنبه 21 ارديبهشت 1393برچسب:رمان ساحل آرامش فصل3, ] [ 22:20 ] [ MoH3en ] [ ]